تابآور ۶۰۸ | نوید | دلقوزک
@navidjahanshahi just finished a 77.89km run, that lasted for 593 minutes.
This run helped navidjahanshahi burn 6143.2 calories.
Description from Strava: 1040 + Persian Trail Runners' TabAvari challenge + with SdKazem + discussion + Mahoora + StepN
عرض کنم که... خیلی خیلی زیاد ممنونم از پرشنتریلرانرز و سدکاظم کفشدوزکی که باعث شدن من بکشم ورهم و اینجوری بشه...!
PERSIAN TRAIL RUNNERS
Kazem Hosseini
(۷۰ع) خب، ماجرا از این قراره سدکاظم گفت "باهم تیم بدیم؟" گفتم "ببین من نهایت پنجاه تا رو گردن میگیرم!" و قرار شد یه نفر دیگه رو پیدا کنیم که کفشدوزک و اون یه نفر هرکدوم بیست و پنج تا و من هم پنجاه تا بریم، اما... خبر آمد که همچین گزینهای نیست و ما ریدیم!
دیگه تصمیم نهایی این شد که هرکدوم حداقل بیست و پنج تا بریم و مدال فینیشری هم بگیریم و هرجا خسته شدیم زیر صد کیلومتر وایسیم و حال کنیم خلاصه! گفتیم پس از همون اول حال کنیم و اسم تیم رو بذاریم دلقک بعلاوهی کفشدوزک، "دلقوزک"!
البته عیش من از همون اول کامل بود... شب قبل از مسابقه سیستم گرمایشی خونه رفت سرویس و بابا این خبر مسرت بخش رو داد که از حموم آب گرم خبری نیست که گفتم مبارکه!
پاشدم چکپوینتم رو که خیلی هم لاکشری بود گذاشتم توی شوزبگ و آخرین شاش در خانه رو هم تیک زدم و شیش و ده کفشهای رانینگم رو پوشیدم و با با ذکر "حلالٕ ماهُ دیدم" زدم بیرون.
مکان رو هم گذاشتم لوپ بوستان، که کلی هم خاطره توش بود از پارسال. و اسبکٕش هم هنوز بود (اسبکٕش البته فحش نیست!). دیگه یه جوبی پیدا کردم و کردمش چک پوینت.
5
گمونم سیزده کیلومتری رفته بودم که دیدم یکی بالزنان داره میاد، بععععلهههه، کفشدوزک بود. کلی گپ زدیم و یاد و خاطر تیچر علی و تایم و قورپشم فتنه رو کشیدیم وسط و در نهایت کفشدوزک رفت به سمت خونه که گویا حدودی شهربازی زانوش از خواب بیدار شد و گفت کجا با این عجله حالا؟!
البته من که بیخبر بودم، ولی برای سرگرم کردن خودم شروع کردم و هر کیلومتری که میرفتم یه سنگی میذاشتم روی پیشخوان چکپوینت!
کیلومتر سی اینا بود که رسیدم به دلیل اصلی انتخاب این لوپ برای برنامهی امروز... یعنی... شااااش! و البته آبخوری، که همانا گواراترین آبهای عمرم رو من اینجا پای شیر آرمان خوردم، تشنهترین و دردسترسترین، از توی دست، با اون دمای سکسی، امان و فغان!
کیلومتر سی و چهار اینا بود که با ذکر "یا ابالفضل، شورتُ درمیاره...!" کندم و ریختم و کیلومتر چهل اینا هم آغاز خوراکیها، موز و نمک و سیبزمینی(که بهم نساخت) و نوشابه. یه دوستی هم پیدا شد گفت م"آبجو پخش کن بینامم...!" داشت خوشمزه بازی درمیآورد، ولی دوتا قولوپ دلستر خیلی چسبید.
البته دیگه تا پانزده دور بعدی بزرگوار موی دماغ شده بود و ول کن نبود که خب کاریش نمیشد کرد. اون که رفت ولی پاداش صبرم رو گرفتم. سه تا دوست خوب پیدا کردم که خیلی مودب و خوش زبون و پرسشگر بودن. علی و حسام و آریا، البته چشمهای خمار بندهی دلقک هم داره اِساواِس میده!
10
و درنهایت، کیلومتر هفتاد و پنج رضایت دادم که دکمهای گوه خوردم رو فشار بدم و با ظاهری تِرِنگ و باطنی پاره رفتم خونه. و البته اولین کاری که کردم ریدن بود، لیترالی!
صد البته توی این فعالیت یه دستاورد بسیار مهم هم داشتم که تا کیلومتر پنجاه و پنج گوز به راه بود، با اطمینان. دیگه یه دوش آب سرد گرفتم و رفتیم با بچهها دیسکاشن و از اونجا هم رفتیم پیش ماهورا و عیشمون حسابی کامل شد.
رکورد شخصیم هشتاده، مربوط به بکیارد نوروز چهارصد و سه. یعنی الان با رکوردم سه کیلومتر فاصله داشتم، که برام کاری نداشت شکستنش ولی احتیاجی حس نکردم، بدن و ذهنم خیلی آمادهتر بود. مخصوصاً که امروز تقریباً تنها بودم و بدون اون تعداد بیشمار دوستان حمایتکننده و ماساژدهنده، که بینظیر و ارزشمند بودن.
و همچنین یه ماجراهایی هم داشتم امروز، مثلاً یه نفر میخواستن کیفم رو از توی جوب بردارن ببرن و ماشینها و موتورهایی که ویراژ میدادن و آره خلاصه. ولی فردا معلوم میشه که بدنم در چه وضعیتیه! سر سنگ دستشویی خودم و پرشنتریلرانرز و کفشدوزک عزیزم رو قراره یاد کنم! (البته ضمن احترام به ساحت مقدس کفشدوزک!)
Strava2hive
If you would like to check out this activity on strava you can see it here:
https://www.strava.com/activities/13690342986
About the Athlete: **
This is an automated post by @strava2hive and is currently in BETA.
If you would like to know more about the @strava2hive service, you can checkout our Frequently Asked Questions.
Keep going, you're smashing your training at the moment and getting stronger every day.

To see the full Weekly Leader Board, click here.
This Weeks Leader Board(Top 5):